مدح و شهادت حضرت عباس علیه السلام
ای دلــبــر زبـانـزد آئــیــنـههــای نــور هر لحظه روشنی، بدرخشی به پای نور هفت آسمان شکــوه تو را جلوه میدهد ای نـور با شکـوه تـوئـی ماجــرای نور از هــالـۀ وجــود تــو مـاه آفــریــدهانـد از روشـنای هر سـخـن تو دعـای نـور ای آشـنـای سـبـز ولایـت بـه شـوق تـو بـاید زمـین تـرانـه بــخـواند بـرای نـور پـشـت ســری و سـایــۀ نــور بـرادری آری چه دیدنی است زمین با دو آیه نور ای حضرت زلال، وجودت مطـهر است تو چشمهای زلالیت ازحوض کوثر است ای چـشـمـۀ مـحـبـت عــالـم وجـود تــو باران کرامتی است به امـواج جــود تو دنـیـا بهـشـتـی است ز شــرح معـطرت هر جا که بو کـنـیم رسـد بوی عـود تو دریـا نـمـایـشی است ز اوج فـضـائـلـت پیـچـیده مـوج مـوج در عـالم سرود تو سـقـا، اگـر نـیـامـده بـودی صـفـا نـبـود دریـا نـداشـت جـلـوهگـری بــا نـبـود تو پـیـشـانی سـپـیـدۀ تـو پـیـنـه بـستـه بـود از بـس زیـاد بـوده شـکــوه سـجـود تـو با هر قـنوت جلـوه به هـر آسمان دهـی تو عـبد صالحی که خدا را نشــان دهی هر کس که دید روی تورا چشم برنداشت این خانواده مثل تو دیـگر قـمـر نداشت تا عـرش سـر کـشیـدهای ای قــلـۀ ادب گرچه زمین زاوج شکوهت خبر نداشت بر شانۀ تو پرچـم باب الحوائـجـی است هرگز کسی ز روی تو این نام برنداشت تکرارجنگهای تو صفین دیگری است این جنگها به جز تو دلیر دگر نداشت پـرتـاب نـیـزه ی تو نـظـیـری نـداشـتـه این عـلـقــمـه به جـز تو امیـری نداشته |